فهرست مطالب

نشریه علوم دانشگاه خوارزمی
سال دهم شماره 2 (تابستان 1389)

  • زمین شناسی
  • تاریخ انتشار: 1390/10/11
  • تعداد عناوین: 9
|
  • نجمه ابراری صفحه 709
    بررسی روزن داران پلانکتون سازند گورپی در جنوب غرب ناحیه فیروزآباد (تاقدیس آغار) منجر به شناسایی 8 بایوزون گردید، که شاملDicarinella asymetrica Zone)) (سانتونین تا اوایل کامپانین پیشین)، (Globotruncanita elevata Zone) (کامپانین پیشین)،((Globotruncana ventricosa Zone(کامپانین میانی تا کامپانین پسین)، (Radotruncana calcarata Zone) (کامپانین پسین)،Globotruncanella) havanensis Zone) (کامپانین پسین)، (aegyptiaca Zone Globotruncana) (کامپانین پسین تا بخش بالایی کامپانین پسین)، (Gansserina gansseri Zone) (بخش بالایی کامپانین پسین تا بخش زیرین مائس تریشتین) Contusotruncana contusa and Racemiguemblina fructicosa Zone)) (مائس تریشتین پیشین تا مائس تریشتین پسین) است. در ناحیه بررسی شده سازند گورپی با ناهم سازی فرسایشی روی سازند ایلام و به صورت ناهم سازی فرسایشی در زیر سازند پابده قرار دارد. بر اساس توزیع انواع مورفوتایپ های روزن داران پلانکتون، نسبت روزن داران پلانکتون به بنتیک (P/B) و محتوای کربنات، 7 سکانس درجه سه تشخیص داده شد. مرز سکانسی سازند گورپی با سازندهای ایلام و پابده از نوع اول و سایر مرزهای سکانسی از نوع دوم اند.
    کلیدواژگان: مطالعه روزنبران پلانکتونیک سازند گورپی در جنوب غرب ناحیه فیروز آباد (تاقدیس آغار) منجر به شناسایی 8بایوزون گردید، که شامل Dicarinella asymetrica zone (سانتونین تا اوایل کامپانین پیشین)، (کامپانین پیشین)، (کامپانین میانی تا کامپانین پسین)
  • منوچهر امیری، حمیدرضا پیروان صفحه 729
    از آن جا که مارن ها نسبت به فرسایش بسیار حساس بوده و سالیانه هزارن تن رسوب ریز دانه و رس را راهی مخازن سدها و محل پخش سیلاب در ایستگاه های تغذیه مصنوعی می کنند و هزینه های پالایش آب شرب و پیش پالایی آب تغذیه مصنوعی را به شدت افزایش می دهد، بررسی مارن ها از ابعاد مختلف برای کارشناسان و محققان حائز اهمیت است. در این تحقیق سعی شده است تا متغیرهای موثر در نوع فرسایش برای مارن های استان همدان شناسایی و معرفی گردد. به همین منظور از محل انواع فرسایش در41 نقطه، تعداد 49 نمونه اخذ و برای تعیین مقدار متغیرهای فیزیکو-شیمیایی به آزمایشگاه ارسال شد. همچنین مشخصات محل نمونه برداری ها همچون شیب، موقعیت جغرافیایی و هفت پارامتر سطحی خاک برداشت شد. در41 نقطه فوق الذکر، آزمایش باران مصنوعی با دستگاه باران ساز کامفورست انجام و41 نمونه رسوب-رواناب اخذ و در آزمایشگاه با استفاده از روش های ساده، مقدار رواناب و رسوب آن ها اندازه گیری شد. علاوه بر این، تعداد هفت نمونه از مارن ها با اشعه ایکس آنالیز و تعداد هشت مقطع نازک از مارن ها و سنگ های همراه تهیه و با میکروسکوپ پلاریزان بررسی شد. سپس داده های غیرنرمال با لگاریتم گیری نرمال گردید و همه داده ها با آنالیز واریانس و آنالیز تمیزی به دو روش پلکانی و همه گانی بررسی شد. ارزیابی ارتباط متغیرهای اندازه گیری شده و اشکال فرسایش نشان داد که اسیدیته (pH) تنها متغیر معنی دار و تا حدی موثر در شناسایی نوع فرسایش درمنطقه است. حساسیت توابع فیشر در پیش بینی نوع فرسایش به کمک دخالت همگانی متغیرهای شیمیایی، فیزیکی و فیزیکو- شیمیایی به ترتیب معادل با 6/75، 9/82 و 78 درصد است و نشان می دهد که مجموعه متغیرهای فیزیکی بهتر از مجموعه متغیرهای شیمیایی و فیزیکو- شیمیایی نوع فرسایش را پیش بینی می کند. در نهایت به کمک این آنالیزها برای پیش بینی نوع فرسایش در مارن های همدان توابع خطی فیشر تعیین و ارائه شد.
    کلیدواژگان: مارن، نوع فرسایش، باران ساز، همدان
  • ارزیابی برخی ازخصوصیات زمین شناسی مهندسی نهشته های کواترنری حلقه سوم ترافیکی شهر اصفهان با استفاده از داده های بانک اطلاعات ژئوتکنیک اصفهان
    نسرین جمی، رسول اجل لوییان صفحه 747
    همه ساله تعداد زیادی گمانه در منا طق مختلف شهر اصفهان حفر شده و آزمایشهای متعددی به منظور تعیین ویژگی های زمین شناسی مهندسی نهشته های کواترنری صورت می پذیرد، که متا سفانه به دلیل عدم سازما ندهی منطقی این داده ها از نتایج آنها در پروژه های بعدی استفا ده نمی شود. امروزه با تشکیل بانک اطلاعا ت ژئو تکنیکی در کشورهای مختلف امکان سازما ندهی این داده ها در رایا نه فراهم گردیده است. تحقیق حاضر با جمع آوری اطلاعات ژئو تکنیکی گمانه های حفاری شده پروژه های مختلف عمرانی، اولین گام را در جهت ایجا د بانک اطلاعاتی در محدوده حلقه سوم ترافیکی شهر اصفها ن برداشته است. این بانک دارای 300 گمانه، 11093 داده و 38 موضوع است. نرم افزار مورد استفاده جهت ایجاد این با نک نرم افزارAccess می با شد.
    اطلاعات برحسب نیاز از این نرم افزار وارد نرم افزار surfer شده و بدین ترتیب با توجه به اطلاعات موجود، نقشه های موضوعی مورد نیاز در اعماق مختلف ترسیم گردیده است، برای تهیه نقشه ها از روش IDW ((INVERSE DISTANCE WEIGHTED یا فاصله معکوس وزین استفاده شده است.
    براساس این نقشه ها می توان خصوصیات زمین شناسی مهندسی نهشته های کواترنری درمحدوده مورد مطالعه را بررسی کرد، از جمله خاکهای محدوده مورد مطالعه از نظر فعالیت دررده غیر فعال قرار می گیرند، عمق سنگ بستر اصفهان از جنوب به شمال افزایش می یابد و امکان شناسایی گسل با توجه به اطلاعات گمانه ای در برخی نقاط شهر اصفهان وجود دارد.
    با توسعه و گسترش این بانک اطلاعا تی می توان نتایج منا سب تری به لحا ظ کمی و کیفی در مورد خصوصیات زمین شناسی مهندسی نهشته های آبرفتی شهر اصفهان بدست آورد، که این موضوع مطالعه و بررسی های دقیق تری را در آینده می طلبد.
    کلیدواژگان: با توس، عه، گسترش، بانک اطلاع، ا تی، نتایج منا سب تری، کم، ی، کیف، ی، خصوصیات
  • سمیه دریکوند، علی یساقی صفحه 765
    تاقدیس های زنگول و پشت جنگل در غرب- شمال غرب شهرستان خرم آباد در منطقه لرستان و در کمربند چین خورده- رانده زاگرس واقع هستند. هندسه و تحول جنبشی چین ها درکمربند چین خورده- رانده زاگرس به وسیله گسل های راندگی کنترل می شوند. بنا بر این هندسه ساختاری چین ها که در پتانسیل ساختار مخزنی بودن آن ها موثر است، به وسیله این گسل های راندگی که غالبا کور هستند و شواهد سطحی ندارند، کنترل می شود. در این پژوهش، هندسه ساختاری تاقدیس های زنگول و پشت جنگل به منظور برآورد پتانسیل مخزن هیدروکربوری آن ها بررسی شده است. برای این هدف، سه برش ساختاری حاصل پیمایش های ساختاری عمود بر امتداد اثر سطح محوری چین ها از تاقدیس ها تهیه شده است. بر اساس تحلیل های هندسی انجام شده، تاقدیس های زنگول و پشت جنگل هندسه ای شبیه به هندسه چین های جدایشی گسل خورده دارند. سطح جدایشی عامل چین خوردگی این تاقدیس ها عمیق و احتمالا در شیل های کامبرین است، گرچه وجود شواهدی از چین خوردگی های جوان تر، چین های گوش خرگوشی و چین های مشابه دروغین در پهلوهای این تاقدیس ها و سازندهای جوان تر دلالت بر اثر سطوح جدایش میانی در توسعه این چین ها دارد. سازند گرو که یکی از سطوح جدایش اساسی میانی در منطقه لرستان است، عامل توسعه این چین ها در پهلوهای تاقدیس های بزرگ است. این سطح جدایشی همچنین کنترل کننده سبک هندسه ساختارهای سطحی از ساختارهای عمقی نفتی است، به گونه ای که باعث جابه جایی مکانی ناحیه لولایی آن ها از سطح تا عمق می شود. با بررسی نقشه هم تراز زیرزمینی تاقدیس ها میزان بستگی های قائم و افقی تاقدیس های زنگول و پشت جنگل برآورد شده است.
    کلیدواژگان: بستگی قائم و افقی، سطوح جدایشی، تحلیل ساختاری تاقدیس، ناحیه لرستان، زاگرس چین خورده، رانده
  • بهمن سلیمانی صفحه 783
    میدان نفتی شادگان در جنوب غربی فروافتادگی دزفول قرار دارد. این میدان از نظر ساختار زمین شناسی یک تاقدیس متقارن با ابعادی به طول 5/23 کیلومتر و عرض 5/6 کیلومتر در افق سازند آسماری و هم سو با روند ساختمانی دیگر میادین حوضه نفتی زاگرس می باشد. مخزن آسماری از دومخزن مجزا تشکیل شده است. هدف از مظالعه کنونی، تهیه مدل چینه ای و گسلی، ارزیابی کیفیت مخزن، تعیین نقش گسل ها و تعیین حجم نفت مخزن آسماری از نتایج مهم این مطالعه است. با استفاده از نرم افزار RMS است. در ایجاد مدل ساختمانی، داده های گسل ها همراه با زون های مختلف، طراحی و هندسه مخزن را شکل می دهند. تلفیق دو مدل چینه ای افق های مخزنی و گسلی آشکار نمود که سطح گسل هر دو مخزن را قطع نموده، اما با توجه به اختلاف درجه سبکی یا API نفت هر دو مخزن و عدم تاثیر تغییرات فشاری این مخازن بر یکدیگر در زمان تولید، عدم تاثیر گسل ها بر ارتباط درونی دو مخزن را نشان می دهد. با انطباق مدل های گسلی، توزیع تخلخل و مقادیر حجمی مخزن، تاثیر گسلش در کیفیت خواص مخزنی مشخص شد.
    کلیدواژگان: نرم افزار RMS، مدل سازی، مدل سازی گسل ها، حجم سنجی، روش های زمین آمار
  • سیدمحمود فاطمی عقدا، مازیار حسینی، خدیجه شریفی صفحه 793
    اجرای طرح های اصلاح شیب مناسب و روش های پایدارسازی اقتصادی مستلزم بررسی های صحرایی دقیقی است که به درک روشنی از علل وقوع زمین لغزش منجر می گردد. هم چنین شناسایی زمین لغزش به محض وقوع آن، اطلاعات با ارزشی از فرایندهای درگیر در لغزش در اختیار محققان قرار می دهد. در تحلیل پایداری شیب های خاکی، اندازه گیری یا تخمین مقاومت برشی مصالح شیروانی اهمیت بسیاری دارد. شیب های گسیخته شده، شرایط مناسبی برای تخمین مقاومت برشی مصالح درگیر در گسیختگی فراهم می کنند که در این حالت تحلیل های برگشتی برای تخمین مقاومت برشی مصالح سطح لغزش جواب گو است. زمانی که مقیاس لغزش بسیار بزرگ است و مصالح در حالت طبیعی خود قرار دارند روش تحلیل برگشتی نسبت به آزمون های آزمایشگاهی برتری دارد. با استفاده از اطلاعات حاصل از بررسی های محلی و روش های تحلیل پایداری مناسب می توان به مدل شیروانی در زمان گسیختگی دست یافت. در این مقاله ضمن بررسی زمین لغزش فرحزاد و بازسازی لغزش اولیه، پارامترهای مقاومتی سطح گسیختگی از طریق انجام تحلیل برگشتی به دست آمده است. مقدار مقاومت برشی توف هوازده که از طریق تحلیل برگشتی حاصل شده است با مقادیر مقاومت برشی توف هوازده ارائه شده در منابع هم خوانی دارد.
  • سیدمحسن طباطبایی منش، سمیه کریمی صفحه 807
    متاپلیت های شمال گلپایگان بر مبنای مجموعه های کانیایی در چهار دسته کلریتوئید گارنت بیوتیت شیست، گارنت بیوتیت مسکویت شیست، گارنت بیوتیت مسکویت شیست استروتید دار و استروتید بیوتیت مسکویت شیست کیانیت دار قرار می گیرند. وجود کلریتوئید در کلریتوئید گارنت بیوتیت شیست ها بیانگر رخساره شیست سبز می باشد. گارنت های موجود در گارنت بیوتیت مسکویت شیست ها بیانگر 3 مرحله رشد و همچنین تشکیل همزمان با تکتونیک می باشد.
    ظهور استروتید در گارنت بیوتیت مسکویت شیست های استروتید دار نشانه شروع رخساره آمفیبولیت می باشد. نبود ساخت منطقه ای در استروتید موجود در این شیست ها نشانه رشد و تشکیل این کانی در سیکل دگرگونی پیشرونده می باشد.
    مطالعه ی ترمودینامیکی این سنگ ها نشانگر آن است که متاپلیت های شمال گلپایگان در محدوده دمائی 480 تا 560 درجه سانتیگراد و در محدوده فشاری 6/1 تا 1/4 کیلوبار تشکیل شده اند. این نتایج با شواهد پاراژنتیکی کانی ها کاملا هماهنگ بوده و حاکی از دگرگون شدن رسوبات پلیتی شمال گلپایگان تا رخساره آمفیبولیت پایینی (اپیدوت امفیبولیت) می باشد.
    کلیدواژگان: متاپلیت، شمال گلپایگان - شرق خمین، آمفیبولیت، مرز رخساره ی شیست سبز، آمفیبولیت، مسیر دگرگونی، زون سنندج، سیرجان
  • شیرین گل کرم، نعمت الله رشیدنژاد عمران صفحه 825
    توده های گرانیتی منطقه زریگان و چاه چوله در شمال بافق، جنوب شرقی نقشه 1:250000 اردکان واقع شده (شکل 1)، جزیی از خرده قاره ایران مرکزی محسوب می شوند. ترکیب سنگ شناسی این توده ها، از آلکالی فلدسپار گرانیت تا سینو- مونزو گرانیت نوسان دارد. آنها از نوع گرانیت های لوکوکرات و ساب ولکانیک، با کانی شناسی عمدتا کوارتز- فلدسپاتی، و فقیر از کانی های مافیک هستند. انواع بافتهای ماگمایی، دگرشکلی، متاسوماتیک و دگرسانی، گرانوفیری، گرافیک، میلونیتی و کاتاکلاستی، میرمکیت، پرتیتی و جانشینی در آنها دیده می شود. از نظر ژئوشیمیایی، توده های مورد بحث، ویژگی هایی از سری های کالکوآلکالن تا آلکالن، پرآلومینI-type و محیط تکتونیکی کمان ماگمایی را نشان می دهند. در نمودارهای تغییرات عناصر نیز، بستگی به تمایلات ذاتی، پویایی و مراتب سازگاری و ناسازگاری عناصر، رفتارهای متفاوتی دیده می شود که گویای تاثیر فرآیند تفریق و تبلور و متاسوماتیسم، هر دو، بر توده های مذکور است. شواهد صحرایی، سنگ شناختی و ژئوشیمیایی، در توده های گرانیتی زریگان و چاه چوله حاکی از آن است، که لااقل بخشی از این توده ها، بویژه گرانیت زریگان، از طریق متاسوماتیسم و فرآیندهای تفریق گرمابی از سنگهای مافیک قبلی (توده های دیوریتی و گابرویی) تشکیل شده است و حتی پس از آن نیز به نحوی گسترده تحت تاثیر این فرآیندها واقع شده اند. مقایسه این توده ها، با معیارهایی که برای تمایز گرانیت های ماگمایی و متاسوماتیک ارائه شده، نشان داده که این توده ها، ضمن شباهت هایی با برخی از توده های شاخص ماگمایی، بیشترین شباهت را به گرانیت نوع متاسوماتیک یا E- type دارند.
    کلیدواژگان: گرانیت زریگان، متاسوماتیسم، تفریق گرمابی، لوکوکرات، ایران مرکزی، شمال بافق
  • بهزاد مهرابی، ابراهیم طالع فاضل، مجید قاسمی سیانی، مریم شهابی فر صفحه 841
    کانسار طلای موته در غرب ایران واقع در بخش مرکزی پهنه سنندج- سیرجان (SSZ)، مرتبط با رگه های کوارتز، کوارتز- سولفیدی، عدسی ها و رگچه های قطع کننده سنگ بستر نئوپروتروزوئیک است که غالبا در امتداد پهنه های برشی با راستای NW-SE تشکیل شده است. کانه زایی طلا مرتبط با دگرسانی های گرمابی شدید در راستای پهنه های برشی شکل پذیر، با مجموعه دگرسانی رخساره شیست سبز شامل کوارتز + سریسیت + کلریت + آلبیت و دگرسانی سولفیدی و سیلیسی شدن نزدیک به منطقه کانه دار صورت گرفته است. کانی شناسی کانه شامل، پیریت، کالکوپیریت، سولفید مس-بیسموت (امپلکتیت)، آرسنوپیریت، پیروتیت، بیسموت، طلا و مقادیر اندکی گالن و اسفالریت است. رخداد طلای طبیعی در رگه های کوارتز، به صورت ادخال در پیریت و کالکوپیریت های نسل دوم و بافت پرکننده شکستگی ها در درون و اطراف پیریت های دانه درشت خودشکل و نیمه خودشکل صورت گرفته است. مطالعات سیالات درگیر در رگه های کوارتز، شامل سه نوع اصلی از سیالات C-O-H؛ متشکل از نوع کربنیک (غنی از CO2)، آبگین- کربنیک و سیالات آبگین در مناطق معدنی چاه خاتون و سنجده است. بر این اساس، سیالات کربنیک با دمای همگن شدن CO2 (ThCO2) 6/12 تا ̊C3/27، سیالات آبگین- کربنیک با شوری 3/2 تا 5/12 درصد و دمای همگن شدن نهایی برابر 6/145 تا ̊C2/304 و سیالات آبگین، متشکل از دو دسته، 1) شوری 1/2 تا 2/15 درصد و دمای همگن شدن نهایی 2/212 تا ̊C6/297 در رگه کوارتز- سولفیدی طلادار و 2) شوری 4/16 تا 2/28 درصد و دمای همگن شدن نهایی 4/147 تا ̊C6/245، متعلق به رگه های عقیم کوارتزهستند. در حالی که اغلب خصوصیات ذکر شده پیشین در ارتباط با ژنز کانسار موته، مشابه با ذخایر طلای کوهزایی (مزوترمال) است، ویژگی هایی از قبیل، ارتباط ژنتیکی بین تحولات تکتونیکی گوشته با پوسته بالایی طی تاریخچه تکتونوماگمایی پهنه سنندج- سیرجان به همراه واحدهای ساختاری کششی و نفوذی های محلی و شواهد زمین شناسی کانه ها، دگرسانی، شیمی کانی ها، زوناسیون عنصری و سیالات درگیر ارائه شده در این پژوهش، احتمالا نشانه هایی از کانه سازی طلا در منطقه موته، مشابه با سامانه کانه زایی مرتبط با توده های نفوذی احیایی است.
    کلیدواژگان: کانی سازی طلا، موته، پهنه برشی، طلای مرتبط با توده نفوذی، سیالات درگیر
|
  • N. Abrari Page 709
    The study of planktonic foraminifera of the Gurpi Formation in southwest of Firozabad(Aghar anticline) area led to recognition of eight biozones that include: Dicarinella asymetrica Zone (Santonian to Earliest Campanian), Globotruncanita elevata Zone (Early Campanian), Globotruncana ventricosa Zone (Mid to Late Campanian), Radotruncana calcarata Zone (Late Campanian), Globotruncanella havanensis Zone (Late campanian), Globotruncana aegyptiaca Zone (Late to Latest Campanian), Gansserina gansseri Zone (Latest Campanian to Early Maastrichtian), Contusotruncana contusa and Racemiguemblina fructicosa Zone (Early to Late Maastrichtian). In study area, the Gurpi Formation overlies the Ilam Formation with erosional disconformity and is overlain by the Pabdeh Formation with erosional disconformity. Based on distribution of morphotype groups of planktonic foraminifera, planktonic foraminifera per bentic foraminifera ratio(P/B) and content of carbonate, seven third-order sequences are recognized. Sequence boundries of Gurpi Formation with Ilam Formation at the base and with Pabdeh Formation at the top, are SB1, but other sequence boundries are SB2.
  • Hamidreza Pirvan Page 729
    Due to high erosional sensitivity of marls, thousands of tons of fine grains sediments and clayare send to reservoirs of dams and artificial feeding stations annually. This process increases the expenses of filteration of drinkable water and forwards settlement of artificial feeding water strongly, Therefore, the study of different dimensions of marls is important for specialists and researchers. In this project, attempts were made to recognize effective variables of erosional features and some models were produced for classification and their erosional tye. Accordingly, 49 samples of marly soils belonging to 41 erosional points were taken and were send to laboratory for determinig of amount of physico-chemical variables. Also, characteristics of sampling place such as slope, Geographical situation, privilege of 7 parameter for soil surface factor and so on were noted. The test of artificial rain was done by kampHorst΄s rainfall simulator apparatus in the 41 mentioned points and 41 samples were taken and the amount of runoff and sediment of them were measured by simple method in the laboratory. Furthermore, the 7 samples of marls were analyzed by X-ray diffractometer and the 8 thin setions of marls and their accompaniment rocks were provided and studied by polarizing microscope. Then, the abnormal data were normalized by logarithm and afterwards the all data were evaluated by variance and discriminant analysis. Evaluation of relationship between measured variables and erosion features showed that pH is only variable whose amount makes a significant difference and is effective for recognition of erosion features and sensibility of fisher΄s linear discruminant functions for prediction of erosion features together with all chemical, all physical and all physico- chemical variables are orderly equal with 75.6%, 82.9% and 78%. This shows that the physical variables are more usefull than chemical and physico-chemical variables for prediction of erosiolal features. The finally,in this research, several fisher΄s linear functions were produced for prediction of erosional type of Hamedan marls through these analysis.
  • Page 783
    The Shadgan petroleum oil field located in Dezful Embayment is a symmetrical anticline with 23.5Km length and 6.5Km width in the Asmari top horizon. The field trend is similar the regional Zagros trend. Asmari reservoir consisted of two separated reservoirs. The aim of the present study is to construct stratigraphy and faults models, reservoir quality evaluation, fault impacts and oil volume determination using RMS software. To construct the structural model, faults and reservoir zones data will be applied to design reservoir geometry. Stratigraphic and fault models revealed that the faults passed through the reservoirs but have not affected on their relations. This fact is verified by different petroleum API in two reservoirs and their independent pressure variations as well during production period. With correlation of faults, porosity distribution and reservoir volume models, it was revealed the fault effects in the reservoir properties quality.
  • Page 793
    The design of appropriate, cost-effective remedial measures requires a clear understanding of the processes that are causing the landslide. This understanding require a detailed site investigation, a reconnaissance of the landslide as soon as possible after it's occurrence can allow important observations of the processes involved. A key step in analyses of soil slope stability is measuring or estimating the strengths of soils. Slope failures provide a valuable opportunity to estimate the strengths of materials involved in the failure.Stability analyses are performed to back-calculate strengths that could have produced a failure. Back analysis of strengths has advantages over laboratory testing in that the scale is much larger and the materials are in their in situ state.Using site investigations and an appropriate method of analysis it is possible to develope a model of the slope at the time that is failed.In this paper Farahzad landslide have been studied by site investigations and then have been evaluate shear strength parameter from back analysis of failed slope.
  • S. Karimi Page 807
    The metapelites of North of Golpayegan show that these rocks can be divided into four categories based on mineral assemblages: chloritoid- garnet- biotite- schist, garnet- biotite- muscovite- schist, staurolite bearing garnet- biotite- muscovite schist and Kyanite bearing staurolite- biotite- muscovite- schist. The appearance of chloritoid in chloritoid- garnet- biotite schists shows green schist facies. Garnets in garnet- biotite- muscovite schists shows 3 stage of growth and syn-tectonic formation. The appearance of staurolite in staurolite bearing garnet- biotite- muscovite schists signifies the beginning of amphibolite facies. The absence of zoning in the staurolite contained in these schists suggests the formation and growth of this mineral in a prograde metamorphism. The thermodynamic study of these rocks shows that North of Golpayegan's metapelites were formed within a temperature range of 480 – 560oC and a pressure range of 1.6 – 4.1 kbar. These results are consistent with the mineral's paragenetic evidence and show that effect of metamorphism on North of Golpayegan's pelitic sediments is to lower amphibolite facies (Epidote amphibolite).
  • Page 841
    The Muteh gold deposit located in the center of Sanandaj-Sirjan Zone (SSZ) in western Iran. Gold mineralization is related to series of quartz and quartz-sulfide veins, lenses and veinlets, cutting the Neoprotrozoic crystalline basement rocks, along a NW-SE trending shear zone. Gold mineralization is closely associated with hydrothermal alteration along the ductile shear zones, with a typical greenschist facies assemblage of quartz+sericite+chlorite+albite, plus sulfidation and silicification alteration zones adjacent to ore body. Ore minerals include; pyrite, chalcopyrite, emplectite (Cu-Bi sulfide), arsenopyrite, pyrrhotite, bismuth, gold and subordinate galena and sphalerite. Native gold occurs in the quartz veins and adjacent to wall rocks as inclusions in the second generation of pyrite and chalcopyrite in form of fracture fillings within rim or around euhedral to subhedral coarse pyrite. Fluid inclusions in quartz veins contain carbonic, aqueous-carbonic and aqueous types in the Chah-Khatoon and Senjedeh gold mines. Homogenization temperature of CO2 (ThCO2) in carbonic inclusion is between 12.6 to 27.3 ̊C. Aqueous-carbonic fluid inclusions show salinities of 2.3 to 12.5 NaCl eq. wt% and total homogenization of 145.6 to 304.2 ̊C. The aqueous fluid inclusions, based on association with auriferous and barren veins categorized as; 1) salinity of 2.1 to 15.2 NaCl eq. wt% and total homogenization of 212.2 to 297.6◦C in auriferous quartz-sulfide veins, and 2) salinity of 16.2 to 28.2 NaCl eq. wt% and total homogenization of 147.4.2 to 245.6◦C in barren quartz veins. While most of aforementioned characteristics of the Muteh deposit are consistent with orogenic (mesothermal) gold deposit, but features such as genetic linkage with tectonic evolution of lithospheric mantle through upper crust with the tectono-magmatic history of SSZ accompanied with extensional structure setting, ore geology style, alteration assemblages, mineral chemistry, vertical elemental zonation and fluid inclusions characteristics presented in this research, it may inferred that gold mineralization in the Muteh deposit can be favored as an reduced intrusion related gold system (IRGS).